يادداشتهاي پراکنده

ساخت وبلاگ
اگر "کاش" به زیبائی طبیعی و گل و بته اشاره کند: آنگاهکاشتن : گل‌کاری کردنکاشانه (کاش + انه) : جائی که برای زیستن ادمی با گل زیبا شدهکاشی : برای گل و بته‌های نقاشی شده‌اش کاسه (کاشه) : ظرفی که رویش با گل و بته زیبا شدهکاشان: جائی (شهری) که پیرامونش دشتهای پر گل فراوان است (قمصر)کاشمر : لابد اشاره به زیبائی‌های در آن شهرکاشغر: لابد اشاره به زیبائی‌های در آن شهرای کاش : افسوسی برای زیبائی داشتنامروز از دوستی شنیدم و لذت بردم به همراه بسیاری دیگر در باره بابا و ماما (اٰب و اْم عربی) ، در به فارسی و انگلیسی ، آسیاب و مولن ، روژان کردی و ژوق‌(ر) فرانسوی به معنای روز يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 109 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 7:27

 نام روزهای هفته در ايران کهن بدين گونه بوده است  کیوان شید = شنبه مهرشید = یکشنبه مه شید = دوشنبه بهرام شید = سه‌شنبه تیرشید = چهارشنبه هرمزشید = پنج‌شنبه ناهیدشید یا آدینه = جمعه اينک با بررسی ريشه‌های اين واژگان به اين بر‌آيند ساده می‌رسيم: Saturday = Satur + day Satu = کیوان ------------------------------------------------------------------------------ Sunday = Sun + day Sun = خور (خورشید) = مهر ------------------------------------------------------------------------------ Monday = Mon + day Moon = ماه -------------------------------------------------------------------------------- Tuesday = Tues + day  * Tues = god of war = Mars = بهرام *Tuesday  O.E. Tiwesdæg, from Tiwes, gen. of Tiw "Tiu," from P.Gmc. *Tiwaz "god o يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نام روزهای هفته در ایران باستان,نام روزهای هفته در ایران,نام روزهای هفته به انگلیسی,نام روزهای هفته به عربی,نام روزهای هفته,نام روزهای هفته به زبان عربی,نام روزهای هفته به زبان ترکی,نام روزهای هفته انگلیسی,نام روزهای هفته بسیج,نام روزهاي هفته در ايران باستان, نویسنده : delica6492o بازدید : 289 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 7:27

به مختارالسلطنه گفتند که ماست در تهران خیلی گران شده است. فرمان داد تا ارزان کنند. پس از چندی ناشناس به یکی از دکان‌های شهر سر زد و ماست خواست. ماست فروش که او را نشناخته بود پرسید : چه جور ماستی می‌خواهی ؟ ماست خوب یا ماست مختارالسلطنه ! وی شگفت‌زده از این دو گونه ماست پرسید. ماست فروش گفت: ماست خوب همان است که از شیر می‌گیرند و بدون آب است و با بهای دلخواه می‌فروشیم. ماست مختارالسلطنه همین تغار دوغ است که در جلوی دکان می‌بینی که یک سوم آن ماست و دو سوم دیگر آن آب است و به بهایی که مختارالسلطنه گفته می‌فروشیم. تو از کدام می‌خواهی؟! مختارا يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : ماست كيسه كردن,ماستها را کیسه کردند, نویسنده : delica6492o بازدید : 229 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 7:27

نزدیک سپیده بود. در خواب بودم. پدر نشسته بود روی یک صندلی. لبش به خنده باز بود. من در آغوشش گرفته بودم. دستش را زیر دستم داشتم. خشکی پوست دست پیرمرد را هنوز حس میکنم. از شوق اشک در چشمم بود. چیزی در گلو راه نفس را بسته بود. کلمه‌ای بود به گمانم که می‌خواستم بگویم. اما در حضورش نیازی به گفتن نبود. گوئی حال و روز مرا نیک می‌دانست. خرسند بود به گمانم. لااقل از دستم ناراضی نبود. چه خواب خوشی بود. آٖنقدر دلنشین که همه امروزم را شیرین کرد.پی‌نوشت: پس از آنکه دارا مرا و خانواده‌ام را نواخت به نفرین‌اش، به گناه ناداری، این شیرین‌ترین خوابی بود که داشتم. يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : خوش خوابی,چگونه خوابی خوش داشته باشیم,علت خوش خوابی,درمان خوش خوابی, نویسنده : delica6492o بازدید : 254 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 7:27

دیشب مهمان‌ها که رفتند ، به بدرقه تا دم در رفتم. پیرمردی با نگاهی سرگردان از من نام خیابان پرسید. راه خانه گم کرده بود. دو سه نام از کوچه‌ها و خیابان‌ها که گفت دانستم همین نزدیکی خانه دارد. راه را نشانش دادم. ترسیدم نیابد. به همراهش رفتم. سر کوچه ناز که رسیدیم گوشی همراهش زنگ زد. به خانه که رسید پسرش بیرون آمده بود. نگرانی‌ام سر آمد. خدانگهدارش گفتم و برگشتم.

به گمانم فراموشی بسراغ پیرمرد آمده بود. خدایا ....

يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : گمگشته دیار محبت,گمگشته دیار محبت اصفهانی,گمگشته,گمگشته محمد اصفهانی,گمگشته مجید اخشابی,گمگشته امیر فرجام,گمگشته دل,گمگشته اصفهانی,گمگشته ی دیار محبت,گمگشته اخشابی, نویسنده : delica6492o بازدید : 172 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 7:26

مجنون به ریگ بادیه غم‌های دل شمرد

خوش آن زمانه‌ای که غم دل حساب داشت!


منم مجنون آن لیلا که صد لیلی است مجنونش


یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب

کز هر زبان که می‌شنوم نامکررست


یادش بخیر روزها و شب‌هائی که با این ابیات به سر شد...




يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 118 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 7:26

پرت، پرتاب به نادرستی انداختن نیز گفته می‌شود. گر چه انداختن باید در جای آنچه design گفته می‌شود بکار آید (طرحی نو دراندازیم) دست‌انداز به چیزی گفته می‌شود که آدمی آن را درانداخته و ساخته نه ناهمواری که خود به خود برآمده. از همین ریشه port یا بندر ساخته شده که از آن بارها و کشتی‌ها روانه می‌گردند. transport دوگانه پرت است (بین دو نقطه) و deport بازگشت به نقطه آغاز. چنانکه report بازسازی آنچیزی است که رخ داده (روی کاغذ) و چه زیبا در فارسی گزارش می‌خوانیمش که از گزاردن آمده که پایان یافتن کاری را می‌رساند. نمازگزاردن ، وام گزاردن ، ... يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 134 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 7:26

دلربائی همه آن نیست که عاشق بکشند

خواجه آنست که باشد غم خدمتکارش

يادداشتهاي پراکنده...
ما را در سایت يادداشتهاي پراکنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delica6492o بازدید : 270 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 7:26